مرسا و مفهوم مدیریت

  • مفهوم مدیریت:
  • تعریف مدیریت:
  • مدیریت با ریاست چه تفاوتی دارد؟
  • چرا برخی رئیس هستند و برخی مدیر؟
  • مدیریت و رهبری چه تفاوت و چه ارتباطی با هم دارند؟

برای واژه مدیریت تعریف های بسیار گوناگونی ارائه شده است و هر صاحب نظری در مبحث مدیریت، تعریف ویژه خود را از مدیریت دارد.

برخی مدیریت را استفاده موثر از منابع و بکارگیری نیروی انسانی جهت رسیدن به هدفی خاص تعریف کرده اند و برخی نیز هنر انجام دادن کار به وسیله دیگران را مدیریت نامیده اند.

گروهی در تعریف مدیریت معتقدند: مدیریت ، هماهنگ نمودن منابع مادی و انسانی برای نیل به اهداف می باشد و بسیاری از تعریف های دیگر که واژه هایی نظیر افزایش کارایی ، هدایت و ترکیب علم و هنر را به تعریف های فوق اضافه نموده اند. اما می توان گفت که در تمامی آنها یک نکته مشترک است که مدیریت منابع مالی و انسانی را با هم نقل کرده اند در صورتی که مدیریت منابع مالی نیز خود به تنهایی وجود دارد و کاربردهای بسیاری را نیز دارد و مدیریت منابع انسانی در آن دخیل نیست. اما هدف ما در اینجا بیشتر بحث روی منابع مالی و انسانی با هم دیگر است لذا تعریف خود از مدیریت با ترکیب برخی تعریف های زیبای مدیریت در زیر می نویسم.

تعریف مدیریت :

مدیریت ، به کارگیری علم و هنر در هماهنگی و هدایت منابع مالی یا انسانی و یا هردو ، در رسیدن به هدف با حداکثر کارایی است.

در تعریف مدیریت فوق از ترکیب علم و هنر استفاده نموده ایم چرا که معتقدم مدیریت ترکیبی از علم و هنر است که بخش علم آن همان فراگیری دانش مدیریت از طریق آموزش است و بخش هنر آن پیاده سازی این دانش در عمل می باشد. بخش هنر نیز خود نیازمند کسب تجربه عملی و هنری ذاتی است.

مدیر کیست؟ شخصی که عهده دار مدیریت است را مدیر می نامند.

کسب تجربه در مدیریت نیز بسیار وابسته به شرایط پیرامونی (محل کار) دارد. تجربه نشان داده، مدیران زیادی را بوده اند که شبیه مدیران قبلی خود عمل کرده اند. یعنی آنها در محیطی که کار می کرده اند نحوه مدیریت فعلی خود را فراگرفته اند. همان داستان اوستا شاگردی.

مدیریت خودش به تنهایی یک علم نیست و اگر در تعریف فوق دقت کرده باشید آورده ام که “مدیریت ، به کارگیری علم و هنر …” یعنی مدیریت علم را به کار می گیرد و از آن استفاده می کند. چرا که مدیران می توانند از دانش گذشته خود و همچنین از دانشی که آموزش داده می شود بهره ببرند.

ممکن است فکر کنید من از کجا بدانم که هنر مدیریت را دارم یا خیر ؟ و اینکه اگر نداشته باشم پس من در مدیریت موفق نمی شوم.

واقعیت این است که علی رغم اینکه می گویند بخشی از مدیریت ذاتی است و بخشی اکتسابی است. اما من معتقدم که بخش ذاتی آن هم قابل یادگیری است. اگر قبلا می گفتند مدیریت ذاتی است به این دلیل بود که شناخت از انسان تا حد دانش امروز بشر نبود. اما اکنون دیگر شناخت بسیار عمیق تر شده است و مدیریت هم تبدیل به یک علم آموختنی شده است. تنها چیزی که به شما بستگی دارد هنر استفاده از این علم است. اینکه شما چطور این علم را بکار می گیرید تفاوت عمیقی بین شما و دیگر مدیران ایجاد می کند. بکارگیری علم در شغل مدیریت با بکارگیری علم در مهندسی متفاوت است. یک مهندس می داند در علم ریاضی همیشه ۲ بعلاوه ۲ می شود  ۴ اما واقعیت این است که در مدیریت همیشه دو بعلاوه دو ۴ نمی شود. بعضی وقتها ۵ می شود و برخی زمانها ۳ می شود. شایدم یک زمانی متوجه شوید صفر هم تنیجه خوبی است. چرا اینطور است؟

تفاوت مدیریت با مشاغل دیگر

مدیریت با مشاغل دیگر متفاوت است. دلیلش هم این است که مدیریت با انسانها سروکار دارد و انسانها هم از خود رفتارهای متفاوتی نشان می دهند. گاهی بچه می شوند ، گاهی قهر می کنند گاهی پر انرژی هستند و گاهی دروغ می گویند گاهی فرار می کنند. گاهی کلک می زنند و گاهی هم می جنگند. و شما به عنوان مدیر باید بدانید در هر زمانی چه نوع رفتاری داشته باشید. و الان زمان بروز کدام رفتار است.  انتخاب نوع رفتار هم وابسته به فردی است که با آن طرف هستید. بنابراین هنر استفاده از این علم بستگی به شما و شرایط شما دارد. شما باید علم را بیاموزید سپس بکار بگیرید و وقتی واقعا آن را بکار گرفتید متوجه خواهید شد که واقعا هنر استفاده از این علم را دارید یا خیر؟

وظایف مدیریت

بحث های زیادی در مورد وظایف مدیریت تاکنون مطرح شده است اما آنچه بین اغلب صاحب نظران مشترک است، مدیریت ۵ وظیفه اصلی است که در زیر آمده است

۱.      برنامه ریزی

۲.      سازماندهی

۳.      به کار گماردن

 

۴.      رهبری

۵.      کنترل

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این زمینه را پر کنید
این زمینه را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست